نسل تو انقلاب کرد و عطر روح انگیز انقلابش را در هر فضایی استشمام می کرد و امروز می گوید انقلاب تئوریزه نشده بود...
نسل تو انقلاب کرد و اعتراف می کند اشتباه کرده است، پشیمان است...
نسل تو انقلاب کرد و اکنون می گوید خدا پدر شاه را بیامرزد...
نسل تو انقلاب کرد و بازهم می خواهد انقلاب کند، نسل تو چون کش تنبانی است و انقلاب چون میخی که به آن محکم شده است، تا ولش کنند قصد انقلاب دارد...
نسل ذاتاً انقلابی؛
جون مادرت بی خیال نسل من شو
خب وقتی به یه جایی برسی که هیچ راهی برای بهبود شرایط وجود نداشته باشه چی؟
ربطشو به این پست متوجه نمیشم
سئوال حلاج ربط نداره؟! بنظرم ادب بحث این نیست،هرچند پی هیاهو و لاف رفتن چرا!؟ که اونم خلاف رویه ی این نوشته ت هست
حالا کی گفته "نسل تو" انقلاب کرد؟
-"تو" و دوستانش انقلاب کردند
-بنظرت اینایی که میخان انقلاب کنند،بازم "تو" و دوستانشن؟
...
ادب بحث... بهش فکر نکرده بودم
شما مطمئنید خودتون رو با نسلتون اشتباه نگرفتید،و اینکه خواست نسلتون رو با خو..؟!
این نوشته چه از حیث نظر و چه از حیث صورت و ادبیات بسیار ضعیف بود
به گمانم کسی که بلد نیست 4خط مغالطه بنویسد نتواند سئوال نویسنده محترم وبلاگ پرگار را درک کند.:-)
درسته
اینجا که گفتی : " نسل ذاتاً انقلابی؛
جون مادرت بی خیال نسل من شو " ظارا منظورت این بود که نسل تو نمی خواد انقلاب کنه دیگه؟ خب من گفتم اگه هیچ راهی برای بهبود شرایط وجود نداشته باشه و چاره کار فقط انقلاب باشه چی؟ به نظرم اون وقت خواسته نسل ما هم " انقلاب" میشه
نه... منظورم این بود که این نسل فقط و فقط به دنبال انقلابه
اما نسل من گزینه های مختلفی براش مطرحه