فرهنگ فرنگ زده ...


تازه که از فرنگ برگشته بود نه استادی رو آدم حساب می کرد نه دانشجویی رو، البته بیشتر دانشجوها رو

به موازات تخته سیاه رژه نظامی می رفت و نگاهش اصلن منحرف نمیشد به سمت دانشجو

چپ و راست فرنگیارو میزد تو سر دانشجو که خاکبرسرتون (تو دلش می گفت!!) برید ببینید اونا چه تلاشی می کنن، خودشونو می کشن، شما باد کردید از تنبلی

آخر کلاسم گاهی یه قلنبه به اساتید مینداخت ...  "باید اونجا می بودید تا ببینید سوپروایزر (مردم؛ سوپروایزر یعنی استاد راهنما!!) من چه زحمتی از صبح تا شب می کشید

دست بر قضا خودش شد سوپروایزر... بیشتر از یک ماه طول می کشید تا یک فصل پایان نامه دانشجو رو بررسی کنه (نه که تنبلی کنه هاااا!!)، نمره های پایانی یک ترم رو تا هفت ماه نداد!!


گاهی با خودم میگم اگه قراره تحت تأثیر فرهنگ فرنگی باشیم، فرنگی زده نشیم، فرنگی بشیم... ما که اینهمه فرهنگ صادر کردیم به غرب، یکبارم وارد کنیم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد