این دو بیت از شخصیت مورد علاقه من بوعلی سینا اعجوبه زمانه خویش است... هدفم از ذکر این ابیات تغییر پارادایم فکری زمانه خودم نسبت به زمانه بوعلی است. زمانه من هیچ یقینی رو به همراه نداره و در زمانه او شک چیزی بیشتر از یک نقاب بر چهره یقین نیست.
از قعر گل سیاه تا اوج زحل
کردم همه مشکلات گیتی را حل
بیرون جستم ز قید هر مکر و حیل
هر بند گشاده شد مگر بند اجل
یه وقتایی با خودم فکر می کنم می گم کاش امثال بوعلی یا فارابی یا سهرودی بودند و در معرض امواج سهمگین نومن و فنومن و کوجیتوی دکارتی قرار می گرفته اند
به نظرم دنیای فلسفه مسمی به اسم اسلامی خیلی عوض می شد
شاید