ما و تنبلی های بی پایان


مدتی از عضویتم در یک فروم انگلیسی زبان می گذشت

خاصیت این فروم اینه که مشکلاتت در زبان انگلیسیو اونجا مطرح می کنی و امریکایی ها و بریتانیایی ها کمکت می کنن تا حلشون کنی.


داستان از اینجا شروع شد که از وقتی کار پایان نامه رو شروع کردم فهمیدم ما ایرانی ها با یک تنبلی مزمن - چند قرنه - زندگی می کنیم.  بطور مثال، آخرین فیلسوف ما که به قول طرفدارانش مکتبی نو تأسیس کرد جناب صدرای شیرازی ملقب به ملاصدرا بود. جناب صدرا هم عصر دوران مدرن در اروپا بود یعنی هم عصر دکارت، پاسکال، گالیله، هابز، اسپینوزا، لاک و ... اما پس از جناب صدرا، فرهنگ ما دیگه آبستن هیچ فیلسوف به معنای موسس، نیست؛ یعنی بیش از سه قرن. در حال حاضر در شهر قم که مرکز نشر تازه ترین کتب در زمینه فلسفه اسلامی است هیچ اثری پیدا نمی کنید مگر حاشیه ای بر ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا.


من یکی از علل چنین اتفاقی رو تنبلی مزمن ایرانی می دونم هرچند ریشه این تنبلی هنوز بر من مبهمه... یکم حاشیه رفتم تا ذهنتون آماده شه.


به همین خاطر به سرم زد سوالی از امریکایی ها و انگلیسی ها بپرسم که پرچمدار تولید علم به معنای گسترش قلمرو علم، هستند. ازشون درباره شرایط پایان نامه نویسی در مقطع فوق لیسانس پرسیدم که مهم ترینش این بود:


"پایان نامه ضرورتاً باید سهمی در گسترش حوزه مطالعاتی موردنظر داشته باشد..."


چشمام داشت از حدقه میزد بیرون!! (پیش خودم گفتم خبر ندارین تو مملکت من دکترا میگیرن با کپی پیست!!) یکم دیگه باهاشون بحث رو ادامه دادم یکیشون گفت:

"پایان نامه تو دارای این ویژگی نیست؟"


صادقانه گفتم چون استاد راهنمای من در انگلستان درس خونده از اول شرط گذاشت که یا حرف خودتو میزنی یا من راهنمایی رو قبول نمی کنم (اونموقع فکر میکردم استادم طاقچه بالا گذاشته!!)


آخرین سوالم این بود که اگه دانشجویی نتونه این شرط رو احراز کنه چی میشه؟ بدون تعارف گفتن:

"به چنین دانشجویی مدرک فوق لیسانس تعلق نخواهد گرفت"!!! (گفتم خبر ندارین تو مملکت من روز دفاع با گل و شیرینی میان!!)


بعدشم تشکر کردم از اینکه به این سوالم که از نظر اونا جوابش کاملن واضح بود پاسخ دادن...


ایرانی بسر کن خواب مستی



گلچین




گفت میخوام مارکس بخونم...


گفتم هگل خوندی؟ فوئرباخ چطور؟


گفت نه... بیخیال!!


گفتم تو هم بیخیال!!



آغاز

سلام


اینجا می خوام یکم از فشارهای روانیمو منعکس کنم

این فشارها داره روز بروز بیشتر میشه

سر دردام رفته رفته وادارم میکنه بیشتر بخوابم

شاید بشه یه وبلاگ خودمونی، اگه بذارن... شاید